کد مطلب:29152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:93

عبد اللَّه بن عبّاس












3819. تاریخ بغداد - به نقل از عبد اللَّه بن عباس، در تفسیر این سخن خداوند:«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ ی...؛ [1] بگو:به فضل و رحمت خداست كه...» -:«فضل خدا» پیامبر صلی الله علیه وآله است و «رحمت خدا» علی است.[2].

3820. شرح نهج البلاغة - به نقل از ابن عبّاس -:خداوند در قرآن، به وسیله آیه:«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَ نِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَنِ؛[3] پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان كه در ایمان آوردنْ پیشی گرفته اند، ببخشای»، استغفار بر علی را بر هر مسلمانی واجب كرده است؛ چون هر كس كه پس از علی ایمان آورده است، بر او استغفار می كند.[4].

3821. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس -:علی، چهار ویژگی داشت:او اوّلین فرد از بین عرب و غیر عرب بود كه با پیامبر صلی الله علیه وآله نماز گذارد؛ و او كسی است كه پرچم پیامبر صلی الله علیه وآله در هر جنگی با او بود؛ و او كسی است كه در جنگ اُحد، با پیامبر صلی الله علیه وآله پایداری كرد و همه مردم بجز او فرار كردند؛ و او همان كسی است كه [ پیامبرصلی الله علیه وآله را] غسلش داد و همان كسی است كه او را در قبر گذاشت.[5].

3822. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس -:ما می گفتیم كه پیامبر صلی الله علیه وآله هفتاد وصیّت نزد علی گذارْد كه نزد غیر او نگذارد.[6].

3823. المعجم الأوسط - به نقل از ابن عبّاس -:علی بن ابی طالب، هجده فضیلت داشت كه اگر جز یكی از آنها را نمی داشت، باز هم رستگار می شد، و از سیزده فضیلت برخوردار بود كه هیچ یك از امّت، از آنها برخوردار نبودند.[7].

3824. المحاسن و المساوئ - به نقل از ابن عبّاس -:علی، سوابقی داشت كه اگر یكی از آنها بین همه مردم بخش می شد، خیر، همه آنان را فرا می گرفت.[8].

3825. الفصول المختارة - به نقل از ابن عبّاس -:سوگند به خدا، از هیبت علی، هیچ گاه نتوانستم به او چشم بدوزم.[9].

3826. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس -:زنان از این كه فردی چون امیرمؤمنان علی بن ابی طالب بزایند، ناتوان اند.[10].

3827. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس -:سوگند به خدا، رئیسی همسنگ علی، نه دیدم و نه شنیدم.[11].

3828. تفسیر فرات - به نقل از ابن عبّاس -:سوگند به خدا، علی، امیر مؤمنان، چون ماه درخشان، شیر در آشیانه، فرات خروشنده، و بهار طراوت زاست. شباهتش به ماه، در نور و روشنایی، و شباهتش به شیر، در شجاعت و دلیری، و شباهتش به فرات، در دست و دل بازی و بخشش، و شباهتش به بهار، در سبزی و بخشندگی بود. از پیامبر صلی الله علیه وآله كه بگذریم، زنان در آوردن مردی چون علی، ناتوان اند. سوگند به خدا، انسانِ جنگجویی چون علی نه دیدم و نه شنیدم.[12].

3829. وقعة صفّین - به نقل از ابن عبّاس -:امیر مؤمنان و پسر عموی پیامبر خدا، آمرِ به معروف و ناهی از منكر بود. فرا خواننده به حق، هدایت كننده و داور طبق حكم قرآن بود. آن كه در داوری، رشوه نمی گرفت و با بدكاران، سازش نمی كرد و در راه خدا، ملامتِ ملامتگری را به چیزی نمی گرفت.[13].

3830. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس، درباره علی علیه السلام -:سوگند به خدا، در نظرم او دانا و حكیم بود. هیچ گاه چیزی از او نمی شنیدی، مگر آن كه نیكو می گفت.[14].

3831. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از عمرو بن میمون -:ما در كنار ابن عبّاس نشسته بودیم كه نُه گروه پیشش آمدند و گفتند:ای ابن عبّاس! یا با ما بیا و یا اینها ما را تنها بگذارند. ابن عبّاس گفت:من با شما می آیم. [ راوی گفت:] وی در آن روز، سالم بود و چشم هایش را از دست نداده بود.

آنان شروع كردند و حرف زدند و ما نفهمیدیم كه چه گفتند. ابن عبّاس، در حالی كه لباسش را تكان می داد، آمد و می گفت:اُف و تُف! درباره مردی ایراد می گیرند كه ده فضیلت داشت. درباره مردی ایراد می گیرند كه پیامبر خدا به وی فرمود:«كسی را اعزام خواهم كرد كه خدا و پیامبرش را دوست می دارد و خدا و پیامبرش او را دوست می دارند و هیچ گاه خداوند، او را تنها نمی گذارَد».

همه گردن كشیدند. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«پسر ابو طالب كجاست؟».

گفته شد:در آسیاب است و آرد می سازد.

فرمود:«كسی از بین شما نیست كه آرد كند؟». او را خواست و او چشمْ درد داشت، به حدّی كه نمی توانست ببیند. به چشمش دمید. آن گاه، پرچم را سه بار به گردش درآورد و به او داد و آن حضرت، صفیّه، دختر حُیّی (حاكم خیبریان) را با خود آورد.

و با ابو بكر، سوره برائت را فرستاد و علی را به دنبال او فرستاد و از او گرفت. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:«این سوره را كسی جز آن كه از من است، نمی بَرَد و تو از منی».

و پیامبر صلی الله علیه وآله به پسر عموهایش فرمود:«كدام یك از شما در دنیا و آخرت، مرا همراهی می كند؟». علی علیه السلام با او نشسته بود. گفت:من تو را در دنیا و آخرت، همراهی می كنم.

و او پس از خدیجه، اوّلین كسی بود كه اسلام آورد.

و پیامبر خدا لباسش را برداشت و روی علی، فاطمه و حسن و حسین افكند و فرمود:«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا؛[15] خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [ پیامبر] بزداید و شما را پاك و پاكیزه گردانَد».

و علی، جان خود را معامله كرد، لباس پیامبر صلی الله علیه وآله را پوشید و در جای او خوابید و مشركان [ در آن زمان]، پیامبر صلی الله علیه وآله را [ از بیرون خانه] آماج سنگ ها قرار می دادند. ابو بكر آمد و علی خوابیده بود و ابو بكر پنداشت كه او پیامبر صلی الله علیه وآله است. علی، به او فرمود:«پیامبر خدا به طرف چاه میمون رفته است. خود را به او برسان». ابو بكر به راه افتاد و با پیامبر صلی الله علیه وآله وارد غار شد.

و همان گونه كه بر پیامبرصلی الله علیه وآله سنگ پراكنی می كردند، به سوی علی هم سنگ پرتاب می كردند و او [ از درد] به خود می پیچید؛ ولی سرش را در مَلحفه پیچیده بود و تا صبح، سرش را بیرون نیاورد. صبح، سرِ خود را از زیر ملحفه بیرون آورد. آنان گفتند:تو ناكسی! به یار تو كه سنگ پرتاب می كردیم، به خود نمی پیچید؛ ولی تو به خود می پیچیدی و این كار تو برای ما غریب بود.

و پیامبر صلی الله علیه وآله در جنگ تبوك با مردم به راه افتاد. علی به وی گفت:من هم با شما بیایم؟ پیامبر خدا فرمود:«نه». علی گریست.

پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمود:«آیا خشنود نیستی كه نسبت به من، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام باشی، جز آن كه تو پیامبر نیستی؟ آگاه باش كه سزاوار نیست من بروم، جز آن كه تو جانشین من باشی».

و پیامبر خدا به او فرمود:«تو پس از من، ولیّ هر مؤمنی».

و پیامبر صلی الله علیه وآله همه درهای [ باز شده به] مسجد، جز در [ خانه] علی را بست و او در جنابت، وارد مسجد می شد و مسجد، محلّ گذر او بود و او راهی جز مسجد نداشت.

و پیامبر خدا فرمود:«هر كسی كه من ولیّ اویم، علی ولیّ اوست».[16].

3832. مُرُوج الذهب - به نقل از ابن عبّاس، در جواب معاویه كه از وی پرسید:نظرت درباره علی چیست؟ -:خداوند، از ابو الحسن، خشنود باشد. سوگند به خدا، علی، پرچم هدایت و پناه پرهیزگاری، مركز خِرَد و دریای بخشش، كوه عقل و پایگاه بزرگی برای مردم بود. به شاه راه، فرا می خوانْد و چنگ زننده به ریسمانِ استوار بود. بهترین كس در بین ایمان آورندگان و پرهیزگاران بود. برترین كسی بود كه لباس پوشید و ردا افكند، و نیكوكارترینْ كسی بود كه پای افزاری پوشید و تلاش كرد. فصیح ترین كسی بود كه نفس كشید و خوانْد، و فردی بود كه بیشتر از همه از نجوا باخبر بود. آیا بجز انبیا و محمد مصطفی، صاحب دو قبله، كسی همپای او می شود؟

او پدر سبطین بود. آیا بشری همسنگ او می شود؟ او شوهر بهترینِ زنان بود. آیا هیچ كدام از مردم شهر بر او برتری می یابد؟ كُشنده شیران بود و در جنگ ها فریب دهنده بود. چشم من چون او را ندید و نخواهد دید. بر هر كسی كه به او عیب می گیرد، نفرین خدا و بندگانش تا روز واپسین باد!

معاویه گفت:آرام، ای ابن عبّاس! درباره پسر عمویت بسیار گفتی.[17].

3833. المناقب - به نقل از مجاهد -:از ابن عبّاس پرسیده شد:نظر تو درباره علی بن ابی طالب چیست؟ گفت:سوگند به خدا كه یكی از ثقلین[18] را یاد كردی:آن كه به گفتن شهادتین پیشی گرفت؛ به دو قبله نماز گزارد؛ دوبار بیعت كرد؛ دو نوه پیامبر خدا به او داده شد؛ پدر نوه های پیامبر (حسن و حسین علیهما السلام) بود؛ خورشید، دوبار پس از غروب كردن برای او برگشت؛ دوبار شمشیر از نیام كشید. او صاحبِ دو هجوم است. مَثَل او در بین امّت، چون ذو القرنین است. او مولای من، علی بن ابی طالب است.[19].

3834. المناقب - به نقل از عیسی بن عبد اللَّه، از پدرش، از جدّش -:مردی به ابن عبّاس گفت:سبحان اللَّه! چه قدر مناقب و فضایل علی، فراوان است! من فكر می كنم سه هزار تا باشد. ابن عبّاس گفت:چرا نمی گویی نزدیك به سیصد هزار تاست؟[20].

3835. تفسیر فرات:[ ابن عبّاس]، كسی را دید كه گِرد خانه خدا می چرخد و می گوید:پروردگار من! من از علی بن ابی طالب بیزارم!

ابن عبّاس گفت:مادرت به عزایت نشیند! نابود می شدی و چنین كاری نمی كردی! سوگند به خدا، علی، دارای سوابقی است كه اگر یكی از آنها بین ساكنان روی زمین تقسیم شود، برای همه آنان، كافی است.

گفت:یكی از آنها را به من بگو.

گفت:امّا اولین آنها این كه او همراه پیامبر خدا به سوی دو قبله نماز گزارْد و با او مهاجرت كرد؛ و دومی آن كه هیچ بتی را پرستش نكرد.

گفت:ای ابن عبّاس! دیگر بگو كه من توبه كردم.

گفت:هنگامی كه پیامبر خدا مكّه را فتح كرد، بالای كعبه، بتی یافت كه مردم به جای خدا او را می پرستیدند. علی به پیامبر خدا گفت:من خود را تكیه گاه تو می سازم و تو [ برای شكستن بت]، بالای دوش من برو.

پیامبر خدا فرمود:«اگر امّت من تكیه گاه من قرار گیرند، به خاطر [ سنگینی ]وحی، نمی توانند مرا بالا نگه دارند؛ ولی من تكیه گاه تو می شوم و تو روی دوش من بالا برو»، و پیامبر خدا تكیه گاه او شد و او بالا رفت و بت را گرفت و بر سنگْ فرش حرم، پرتاب كرد كه تكّه تكّه شد. آن گاه، علی، روی زمین پرید و خندید. پیامبر خدا فرمود:«چه چیزی تو را به خنده انداخت؟». علی گفت:در شگفتم كه روی زمین افتادم و هیچ احساس درد نكردم.

پیامبر خدا فرمود:«چه طور احساس درد كنی، در حالی كه محمد صلی الله علیه وآله تو را به دوش كشید و جبرئیل علیه السلام، تو را به زمین گذاشت؟».

... آن مرد به ابن عبّاس گفت:بیشتر بگو. من توبه كردم.

گفت:پیامبر، دست من و دست علی بن ابی طالب را گرفت و تا پای كوه بُرد. آن گاه پیامبر خدا، دست هایش را بلند كرد و فرمود:«پروردگارا! برای من، وزیری از بینِ كسانم، قرار ده علی را، و به وسیله او پشتم را قوی ساز».

[ ابن عبّاس گفت:] شنیدم كه منادی از آسمان ندا سرداد كه:درخواستت داده شد، ای محمّد!

پیامبر صلی الله علیه وآله به علی فرمود:«دعا كن».

علی گفت:پروردگارا! نزد خود، برایم جایگاهی قرار ده. پروردگارا! برای من نزد خودت محبّتی قرار ده. و خداوند متعال، این آیه را فرو فرستاد:«إِنَّ الَّذِینَء َامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا؛[21] كسانی كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند، به زودی [ خدای] مهربان، برای آنان، محبّتی [ در دل ها ]قرار می دهد».[22].

3836. علل الشرائع - به نقل از عَبایة بن ربعی -:مردی نزد ابن عبّاس آمد و گفت:از انزع بطین،[23] علی بن ابی طالب به من بگو؛ چون مردم درباره او اختلاف نظر دارند.

ابن عبّاس به وی گفت:ای مرد! درباره كسی پرسیدی كه پس از پیامبر خدا، كسی بهتر از او بر روی زمین، گام ننهاده است و او، برادر پیامبر خدا، پسر عموی او، وصیّ او، و جانشین او در میان امّتش است، و او جدا از شرك و فربه از دانش است. از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«هر كس نجات در فردا[ ی قیامت] را می خواهد، به دامن این اَنزَع چنگ زند»، یعنی [ به دامن] علی.[24].

3837. الأمالی - به نقل از ضحّاك بن مُزاحم -:پس از درگذشت علی علیه السلام، از وی نزد ابن عبّاس، یاد شد. گفت:افسوس بر ابو الحسن! سوگند به خدا كه او رفت و تغییر نداد و تبدیل نكرد، و فرو نگذاشت و انباشته نكرد، و باز نداشت و برنگزید، مگر برای خدا.

سوگند به خدا، دنیا برای او از بند كفشش كم ارزش تر بود. در جنگ، شیر بود و در محافل، دریا[ ی علم]، و فرزانه فرزانگان. هیهات! او به درجه های والا رفت.[25].

3838. الأمالی - به نقل از سعید بن جُبَیر -:نزد عبد اللَّه بن عباس رفتم و گفتم:ای پسر عموی پیامبر خدا! آمده ام تا از تو درباره علی بن ابی طالب و اختلاف مردم درباره او بپرسم.

ابن عبّاس گفت:ابن جبیر! آمده ای از من درباره بهترینِ خلق خدا پس از محمّد، پیامبر خدا، بپرسی؟ آمده ای از من درباره كسی بپرسی كه تنها در یك شب، شب بَدر،[26] سه هزار منقبت برای او بود؟

ابن جبیر! آمده ای تا از من درباره وصیّ پیامبر خدا، وزیر او، جانشین او، صاحب حوض او، صاحب پرچم و شفاعت او بپرسی؟ سوگند به آن كه جان ابن عبّاس به دست اوست، اگر دریاهای دنیا مُركّب، درخت هایش قلم، و ساكنان آن نویسنده باشند و از روزی كه خداوند عزوجل دنیا را آفرید تا آن روزی كه آن را پایان می دهد، به نگارش فضایل و مناقب علی بن ابی طالب بپردازند، یك دهمِ آنچه را كه خداوند به او داده است، نمی توانند بنویسند.[27].

3839. الأمالی - به نقل از عبد الوارث -:هنگامی كه ابن عبّاس بر منبر بصره برای ما سخنرانی می كرد، رو به مردم كرد و گفت:ای امّتی كه در دین خود، سرگردان است! به خدا سوگند، اگر آن كسی را كه خدا پیش داشته، پیش می داشتید و آن كسی را كه خدا پس داشته، پس می داشتید، و وراثت و ولایت را در جایی می نهادید كه خداوند نهاده است، نه چیزی از واجبات الهی از مسیر خود خارج می شد، و نه ولیّ خدا گرفتار می شد، و نه هیچ دو نفری در حكم خدا اختلاف می كردند. حال، پیامد تخلّفاتی را كه با دست خود انجام دادید، بچشید:«وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ؛[28] و كسانی كه ستم كرده اند، به زودی خواهند دانست به كدام بازگشتگاه بر خواهند گشت».

3840. فضائل الصحابة - به نقل از ابو صالح -:هنگامی كه مرگ عبد اللَّه بن عباس نزدیك شد، گفت:پروردگارا! من با ولایت علی بن ابی طالب، به تو نزدیكی می جویم.[29].

ر. ك:ج 41، 10 (دانشورترینِ امّت).

ج 10، ص 55 (قرآن شناسی).

ج 10، ص 64 (دانش دین).

ج 9، ص 161 (لحظه ای به خدا كفر نورزید).

ج 11، ص 430 (مخالفت با دشنامگویی به او/ابن عبّاس).









    1. یونس، آیه 58.
    2. تاریخ بغداد:2365/15/5، تاریخ دمشق:362/42، الأمالی، طوسی:457/254.
    3. حشر، آیه 10.
    4. شرح نهج البلاغة:224/13، تأویل الآیات الظاهرة:8/681/2.
    5. تاریخ دمشق:72/42، المستدرك علی الصحیحین:4582/120/3.
    6. تاریخ دمشق:391/42، المعجم الصغیر:69/2، تاریخ أصبهان:1525/225/2.
    7. المعجم الأوسط:8432/212/8، الخصال:1/509، مناقب آل أبی طالب:3/2.
    8. المحاسن والمساوئ:45، شواهد التنزیل:11/29/1. نیز، ر. ك:تاریخ دمشق:418/42.
    9. الفصول المختارة:214، الصراط المستقیم:144/1.
    10. تاریخ دمشق:460/42، المحاسن والمساوئ:45، نثر الدرّ:269/1، خصائص الأئمّة:75.
    11. تاریخ دمشق:460/42، عیون الأخبار:110/1، عیون المعجزات:48.
    12. تفسیر فرات:569/431، بحار الأنوار:478/605/32.
    13. وقعة صفّین:116، شرح نهج البلاغة:187/3.
    14. تاریخ دمشق:413/42.
    15. احزاب، آیه 33.
    16. خصائص أمیر المؤمنین:23/70، مسند ابن حنبل:3062/708/1.
    17. مروج الذهب:60/3. نیز، ر. ك:ذخائر العقبی:142، المسترشد:113/306.
    18. ثقلین در روایت، به روایت مشهور ثقلین اشاره دارد كه قرآن و عترت را دو ثقلِ باقی مانده از پیامبر خدا شمرده است. دو قبله، منظور بیت المقدس و كعبه است، دوبار شمشیر از نیام كشیدن، منظور جهاد برای اقامه اسلام همراه پیامبرصلی الله علیه وآله و مبارزه با سه گروه قاسطین، مارقین و ناكثین برای بازگرداندن اسلام به مسیر اصلی خود است. (م)
    19. المناقب:349/330، مائة منقبة:75/130.
    20. المناقب:3/33، كفایة الطالب:252، تذكرة الخواصّ:13.
    21. مریم، آیه 96.
    22. تفسیر فرات:337/249، بحار الأنوار:94/60/40.
    23. از القاب علی علیه السلام است. ر. ك:ج 1، ص 72 (لقب ها).
    24. علل الشرائع:3/159، معانی الأخبار:11/63.
    25. الأمالی، صدوق:670/492، روضة الواعظین:135.
    26. در حدیث، «لیلة القربة» آمده است كه اشاره به شب بدر دارد، هنگامی كه آن حضرت برای آوردن آب رفت. مناقب علی علیه السلام در آن شب، اینها هستند:جبرئیل به همراه هزار فرشته و میكائیل به همراه هزار فرشته و اسرافیل به همراه هزار فرشته بر او سلام كردند و سلام هر فرشته، منقبتی است.
    27. الأمالی، صدوق:887/651، روضة الواعظین:142، بحار الأنوار:17/7/40.
    28. شعراء، آیه 227.
    29. فضائل الصحابة:1129/662/2، الریاض النضرة:130/3.